خانه›داستان و رمان›داستان و رمان خارجی›کتاب کوری
معرفی و دانلود کتاب کوری
(88 رای)
عکس جلد کتاب کوری
نویسنده: ژوزه ساراماگو
مترجم: نسرین عابد
ناشر: انتشارات آنوشامهر
قیمت:
15000 تومان - 3.49€
خرید کتاب الکترونیک
نسخه نمونه رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد معرفی
مشخصات
نظرات 35
معرفی کتاب کوری
کتاب کوری نوشتهی ژوزه ساراماگو داستانی تمثیلی دارد که پیامی تکان دهنده منتقل میکند. ساراماگو ماجرای کور شدن اتفاقی مردم شهری را روایت میکند اما در حقیقت با این داستان رعبانگیز به اخلاقیات انسان مدرن میپردازد. رمان کوری مشهورترین و پرافتخارترین اثر خالقش به شمار میآید.
اتفاقات رمان کوری (Blindness) در شهری خیالی رخ میدهد و یک روز عادی را توصیف میکند. رانندهای بینایی خود را از دست میدهد و او اولین کسی است که دچار این مشکل میشود. این اتفاق بارها و بارها تکرار میشود و تعداد بیشتری از مردم به این بیماری مرموز مبتلا میشوند. نکتهی عجیبی در خصوص این کوری وجود دارد؛ افرادی که به این بیماری مبتلا میشوند به جای تاریکی مطلق همهجا را سفیدی مطلق میبینند. در حقیقت میتوان چنین تعبیر کرد که مانعی سفید در مقابل دید افراد قرار میگیرد.
معرفی کتاب کوری
کتاب کوری شاهکار ادبی ژوزه ساراماگو نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات است. کتاب کوری درباره بیماری کوری ناشناختهای است که به طرزی ناگهانی در یک شهر شایع میشود و زندگی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد.
کارگردان برزیلی، فرناندو مریلس در سال ۲۰۰۸ فیلمی با اقتباس از همین اثر با بازی بینظیر جولیان مور ساخت که فیلم افتتاحیه شصت و یکمین جشنواره فیلم کن بود. کوری را با ترجمه حبیب گوهریراد در اختیار دارید.
درباره کتاب کوری
کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو است که در سال ۱۹۹۵ چاپ شده و سه سال بعد برندهی جایزهی نوبل شد. در این کتاب شخصیتها نام ندارند، زیرا این بیماری تنها مختص به یک کشور نیست و برای تمام جهان است و به صورت همسر چشم پزشک، دختر عینکی، مردی که اول کور شد و ... نامگذاری شده است.
داستان از یک روز معمولی شروع میشود، رانندهای که بهطور ناگهانی پشت چراغ قرمز کور شده و نظم خیابان را به هم میریزد، و آرام آرام این بیماری واگیردار در تمام شهر پخش میشود. کتاب کوری بسیار وحشتناک و ترسناک نوشته شده است، و جهانی را توصیف میکند که سرشار از بیاعتمادی است و تمامی افراد درگیر کمترین خواسته و نیازشان هستند. کتاب دربارهی کور شدن و کور ماندن است و به جای دربرگرفتن تاریکی همهجا را نوری شدید که منشا آن غرق شدن مردم در نادانی است دربر گرفته است! در ابتدا این بیماری افراد نزدیک او را مبتلا کرده و دولت برای جلوگیری از گسترش بیشتر آن نیاز به راهی دارد و همین موضوع باعث اتفاقات جالب میشود، آنقدر جذاب که وقتی شروع به مطالعه میکنیم دیگر زمین نمیگذاریم و درگیر تمام کتاب کوری میشویم، دنیایی سفید با شخصیتهای مشکی و یکی از مهمترین چیزهایی که در این کتاب نمیبینید، روابط درست انسانی و احترام به حقوق یکدیگر است. این کتاب نگاه خاصی به زنان دارد و این موضوع در تمام کتاب مشخص میشود.
داستانی که نویسنده در آن به دنبال راهحل مشکلات از جمله: متعهد بودن به عدالت اجتماعی و پاکسازی روح و جسم است، ژوزه ساراماگو معتقد است انسانها با وجود داشتن عقل، عاقلانه رفتار نمیکنند. کتاب جملهی: «وقتی میتوانی ببینی، نگاه کن و و قتی میتوانی نگاه کنی، رعایت کن.» بسیار تکرار میکند. ژوزه ساراماگو سخن آخر را با پیچیدگی از زبان تمام شخصیتها و از زبان همسر پزشک میگوید و شما را به فکر فرو میبرد.
داستان کتاب کوری پیچیده نیست و بسیار آسان میتوانیم با شخصیتها ارتباط برقرار کنیم، ژوزه ساراماگو به اوضاع اجتماعی، سیاسی و تمام مشکلات جامعه منتقد است و برای همین تبدیل به یکی از رمانهای خاص شده است.
داستان کتاب کوری عجیب و بینظیر است. ژوزه ساراماگو با مجسم کردن شهری که مردم آن ناگهان کور میشوند، سقوط انسانیت را به تصویر کشیده است. ژوزه ساراماگو برای شخصیتهای داستان هیچ اسمی انتخاب نکرده است. اما با این حال این موضوع خللی به روند داستان وارد نمیکند.
کوری در قالب یک رمان، از شهری صحبت میکند که به سرعت سقوط میکند. جامعهای که با تمام امکانات و ادعای پیشرفتگی، ناگهان به عصر بربریت بازمیگردد. تمامی ساختارهای زندگی اجتماعی از بین میرود و مفهوم انسانیت زیر سوال میرود.
چرا باید کتاب کوری را بخوانیم؟
کتاب کوری یکی از مطرحترین داستانهای قرن اخیر است. این کتاب، در کنار جذابیتهای داستانی که دارد، توانسته است به خوبی به ضعفهای یک جامعه بپردازد؛ جامعهای پیشرفته که از امکانات، چیزی کم ندارد اما ناگهان خود را در وضعیتی هولناک مییابد.
بعد از خواندن کتاب کوری بیشتر و بادقتتر به زیباییها نگاه میکنیم، چون این اثر ژوزه ساراماگو ما را دربارهی چشم و قدرت بینایی بسیار به فکر فرو میبرد، همچین بعد از خواندنش ممکن است از انسانها متنفر بشویم، خیلی از احساسات ناراحتکننده را تجربه میکنیم، ولی همچنان امید به بینا بودن یک نفر داریم.
کتاب کوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
تمام علاقهمندان به رمانهای خارجی از خواندن کتاب کوری لذت میبرند. اگر دوست دارید آثار مطرح دنیا و برنده جایزه های ادبی را بخوانید، کتاب کوری گزینهی خوبی برای شما است.
درباره ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو در سال ۱۹۹۲ در پرتغال به دنیا آمد، خانوادهاش ابتدا کشاورز بودند، ولی به خاطر درآمد کم تصمیم به مهاجرت گرفتند. در شهر جدید پدرش پلیس شد، ژوزه بسیار آرام و منظم بود و در دوران مدرسه مدیر و مربیانش او را تحسین میکردند، با ورود به دبیرستان شرایط مالیشان به هم ریخت و مجبور به رفتن مدرسهی فنی به قصد مکانیک شدن شد.
ژوزه ساراماگو بعد از اتمام تحصیلش به عنوان مکانیک مشغول به کار شد و همان سال ازدواج کرد و با تولد فرزند اولش نخستین رمانش به نام پنجره را نیز منتشر کرد. دو سال بعد به دلایلی از کار اخراج شد، ولی خیلی زود توانست مدیر تولید یک انتشارات بشود و به خاطر کارش با نویسندگان کشورش آشنا شد و از سال ۱۹۹۵ تا ۲۶ سال به کار ترجمه آثار نویسندگانی بزرگ مثل لئو تولستوی پرداخت.
ژوزه ساراماگو نویسنده کتاب کوری
ژوزه ساراماگو وقتی ۴۴ سال داشت، دومین کتاب خود که شامل شعر بود به نام اشعار محتمل را چاپ کرد و این نقطهی بازگشت ژوزه به دنیای نویسندگی بود. پس از انقلاب از کار بیکار شد، ولی تفاوتی وجود داشت، ناامیدی. هیچ امیدی نداشت و برای همین تمام وقت خود را برای نویسندگی صرف کرد، برای تمرکز زیاد به دهکدهای رفت و روش یادداشتنویسی را به عنوان روشش انتخاب کرد. این روش سالهای بعد در نوشتههایش تاثیر زیادی داشت.
ژوزه ساراماگو از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۸ به نوشتن و چاپ کتابهای مهمی مشغول بود و در همان سالها کتاب کوری و همه نامها را چاپ کرد، پس از چاپ این دو کتاب به شهرتی که همیشه آرزو داشت، رسید و در ۷۶ سالگی جایزهی ادبیات نوبل را دریافت کرد، و همینطور اولین جایزهی کشور پرتغال؛ البته آخرین افتخار او نوبل نبود، بلکه در سال ۲۰۰۰ کتاب غار و در سال ۲۰۰۵ کتاب مرگ مکرر را چاپ کرد، که بعد از کوری از پرفروشترین رمانهایش است که مورد استقبال قرار گرفت.
منحصربهفردترین ویژگی آثار ژوزه ساراماگو عدم استفاده از نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر میکند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده میکند و از سایر علامات که مثلاً جمله سئوالی را مشخص میکند یا آن را در گیومه میگذارد و… مطلقاً میپرهیزد. بسیاری ژوزه ساراماگو را در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده و آثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه میکنند اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تأثیرپذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس میداند.
ژوزه ساراماگو گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمانهای آن وفادار بودهاست اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاوردهاست. از کتابهای مشهور ژوزه ساراماگو میتوان به کوری، بینایی، دفتر یادداشت، تکثیرشده و دخمه اشاره کرد. ساراماگو در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ در تیاس، لاس پالماس چشم از دنیا فروبست.
قسمتی از متن کتاب کوری
چراغ زرد روشن شد و دو اتومبیل ابتدای صف، قبل از قرمز شدن چراغ سرعتشان را بیشتر کردند. با سبز شدن آدمک چراغ عابر پیاده مردمی که در انتظار بودند خطوط سفید آسفالت سیاه را رد کرده و از خیابان عبور کردند. رانندهها با بیصبری کلاچ زیر پایشان را فشار میدادند و اتومبیلهای بیتاب درست مانند اسبهای مسابقه که در انتظار ضربه شلاق بیتابی میکنند، عقب و جلو میرفتند. عابران از خیابان گذشته بودند اما چراغ راهنمایی هنوز چند ثانیه از زمان را نگه داشته بود و اجازه عبور به اتومبیلها نمیداد. بعضی از رانندگان با خود فکر میکردند برای پیدا کردن یکی از دلایل راهبندان کافی است این معطلی ظاهرآ کوتاه را در تعداد هزاران چراغ راهنمایی و دفعات تغییر رنگهای آنها ضرب کنیم. سرانجام چراغ سبز شده و اتومبیلها به سرعت برق به راه افتادند. اما ظاهرآ همهشان به فرزی و تیزی هم نبودند، اتومبیلی که در ابتدای خط وسط ایستاده از جای خود تکان نمیخورد، شاید مشکلی پیش آمده بود. شاید دندهاش گیر کرده، پدال گاز دررفته، جلوبندیاش دچار مشکل شده و یا شاید ترمز اتومبیل قفل کرده، دچار مشکل برق شده و سادهتر از اینها، شاید بنزین تمام کرده بود. این مسائل برای کسی تازگی نداشت. عابرین پیادهای که پشت خطکشی ایستاده بودند راننده اتومبیل را میدیدند که از پشت شیشه جلو دستهایش را تکان میداد و ماشینهای پشت سرش بدون وقفه بوق میزدند. چیزی نگذشت که چند نفر از رانندهها پیاده شدند تا اتومبیل مشکلساز را به گوشهای هل بدهند تا راهبندان برطرف شود. آنها با عصبانیت به شیشههای اتومبیل مشت میکوبیدند. راننده سرش را به طرف آنها چرخاند، به چپ و راست سر میچرخاند و با داد و فریاد چیزی میگفت. مشخص بود که دارد کلماتی را تکرار میکند، سه کلمه که وقتی سرانجام در اتومبیل را باز کردند مفهوم یافت.
- «من کور شدهام!».
باور کردنی نبود، در نگاه اول چشمهای مرد سالم به نظر میآمد. درخشان و براق، سفیدی چشمهایش مانند چینی سفید و شفاف بود. چشمهای گشاد شده، پوست چروک خورده و ابروهای درهم گره خورده، نشان از غوغایی داشت که در درون او برپا بود. مرد با حرکتی سریع مشتهایش را گره کرد، گویا سعی داشت آخرین تصاویری را که دیده در ذهن خود نگه دارد؛ نور چراغ راهنمایی را. چند نفر کمک کردند از ماشین پیاده شود و هنگامی که از اتومبیل پیاده شد با ناامیدی تکرار میکرد: «کور شدهام، من کور شدهام!»
دولتمردان همهی افراد مبتلا را به یک آسایشگاه منتقل میکنند تا در قرنطینه بمانند. درست در همین مرحله است که ژوزه ساراماگو (Jose Saramago) داستان اصلی خود را آغاز میکند و زندگی افراد در دوران قرنطینه را با خردهداستانهایی جذاب روایت میکند. او با استفاده از این موقعیت خاص اخلاقیات جامعه را زیر ذرهبین میبرد و حقایق تلخی را برایتان توضیح میدهد. کوری رمانی کاملاً اخلاقی است و منتقدان نیز بیماری کوری فراگیر در داستان را تمثیلی از ضعف اخلاقی جامعه میدانند.
هیچ یک از شخصیتهای این رمان تکاندهنده و رعبانگیز نامی ندارند و با صفتهای خاصی مانند همسر دکتر، دختر عینک تیره و... ذکر میشوند. در حقیقت این تصمیم ساراماگو بسیار هوشمندانه است و منجر به این میشود که داستانی جهانشمول را به شما ارائه دهد.
زنان همواره در آثار ساراماگو دارای جایگاه خاصی بودهاند و این موضوع را میتوان در کتاب حاضر نیز مشاهده کرد. در رمان کوری شخصیت اصلی داستان زنی عاقل، شجاع و دلسوز است که با عنوان همسر پزشک از او یاد میشود. همسر پزشک تنها فرد بینا در شهر است که برای تنها نگذاشتن همسر خود تظاهر به نابینایی میکند تا در میان افراد بیمار جای بگیرد. او تمام تلاش خود را میکند تا به دیگران کمک کند و آنان را از شراط سخت نجات دهد.
جملات برگزیده رمان کوری:
- می دانم،می دانم،من زندگیم را با تماشا کردن چشمهای مردم سپری کردم، این تنها عضو بدن است که احتمال دارد هنوز روحی در آن وجود داشته باشد.
- نابینایی یک مسئله شخصی است میان فرد و چشمانی که با آنها به دنیا میآید.
- امتیازی که این نابینایان از آن بهره میبردند،چیزی بود که شاید بتوان توهم نور به آن اطلاق کرد.
- هر کس بر اساس وجدان خودش عمل میکند، طرز تفکر من این است و قصد عوض کردن عقایدم را هم ندارم.
در بخشی از کتاب کوری میخوانیم:
نزدیک صبح بود که اراذل و اوباش اجازه رفتن به زنها را دادند. زن کوری که به بیخوابی دچار بود روی دست همراهانش که خود را نیز به زحمت میکشیدند برده شد. ساعتهای طولانی میان این مرد و آن مرد دست به دست گشته بود. خواری روی خواری، بی حرمتی بالای بی حرمتی، تن به هر توهینی داده بودند که میشد درحق یک زن انجام داد و تنها جانش را نگرفت. زمانیکه در حال رفتن بودند مرد کور مسلح با حالتی تمسخرآمیز گفت: «خوب میدانید که دستمزدتان به صورت جنس میباشد، به آن مردهای بدبختتان بگویید بیایند و غذا بگیرند.» و به طعنه و کنایه افزود: «به امید دیداری دوباره دخترها. خودتان را برای بار دیگر به خوبی آماده کنید.» دیگر اراذل و اوباش نیز یک صدا تکرار میکردند: «به امید دیدار، عدّهای آنها را کره مادیان میخواندند، عدّهای دیگر فاحشه، ولی از لحن بیرمق صدایشان مشخص بود که شور جنسی آنها کم شده است. کر، کور، خاموش، افتان و خیزان به زحمت سرپا ایستاده بودند، بیآنکه ذرهای قدرت اراده داشته باشند تا قادر به رها کردن دست زن جلویی باشند، دست، نه، شانه مانند زمانیکه آمده بودند.
به طور یقین حتی یک نفر از آنها هم میدانست چه پاسخی بدهد، زمانیکه از آنان سؤال کنند به چه علت دست یکدیگر را گرفتهاید. همینطوری پیش آمد دیگر، حرکاتی است که نمیشود برایشان توضیح سادهای یافت. گاهی اوقات حتی یک توضیح پیچیده نیز یافت نمیشود. از سرسرا که عبور کردند همسر دکتر نگاهی به بیرون انداخت، سربازها آن جا حضور داشتند و همین طور یک کامیون که به احتمال زیاد برای توزیع غذای قرنطینه شدگان از آن استفاده میشد. درست در همان موقع، زن کور مبتلا به بیخوابی کاملاً رمق پاهای خود را از دست داد، گویی به وسیله یک ضربه قطع شده باشند. قلبش نیز از کار افتاد، حتی انقباض هماهنگ و منظمی را که آغاز کرده بود تمام نکرد، سرانجام فهمیدیم که به چه دلیل این زن کور قادر به خوابیدن نبود. اکنون دیگر خواهد خوابید، بیایید او را بیدار نکنیم. همسر دکتر گفت: «مرده است.» و صدایش هیچ آهنگی نداشت. البته اگر بتوان گفت که این صدا به مردگی همهای که گفته بود از دهان زندهای خارج شده باشد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب کتاب کوری
نویسنده ژوزه ساراماگو
مترجم نسرین عابد
ناشر چاپی انتشارات آنوشامهر
سال انتشار ۱۳۹۸
فرمت کتاب EPUB
تعداد صفحات 404
زبان فارسی
شابک 978-622-7092-04-2
موضوع کتاب کتابهای داستان و رمان خارجی
منبع:
https://fa-file.ir/product/31/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%98%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%A7%DA%AF%D9%88-PDF